يادها و نشانه ها يادداشت هاي سعيد عطايي
خدای خوبیو خدای بدی بر بالای کوه همدیگر را ملاقات کردند.
خدای خوبی گفت:" روزت به خیر برادر."
خدای بدی پاسخی نداد.
خدای خوبی گفت:"امروز سر حال نیستی."
خدای بدی گفت:" درست است ،زیرا این روزها مرا با تو اشتباه
می گیرند،مرا به نام تو می خوانند و با من چنان رفتار می کنند
که گویی من توام و این مرا خوش نمی آید."
خدای خوبی گفت:" اما مرا نیز با تو اشتباه می گیرند و مرا
نیز به نام تو می خوانند."
خدای بدی راه خویش را گرفت و رفت ، در حالی که به بلاهت
انسان لعنت می فرستاد.
(جبران خلیل جبران) نظرات شما عزیزان: حسن
![]() ساعت17:06---28 ارديبهشت 1390
وقتی که درمان نیست، درد را باید پایان یافته دانست و آخرین امید را از آن برید. زاری از پس مصیبتِ گذشته نزدیکترین راه برای جلب بدبختیهای دیگر است. آنچه روزگار میستاند نگهداریش محال است، اما شکیبایی لطمات سرنوشت را به بازی میگیرد. کسی که مالش را دزدیدهاند و لبخند میزند، خود چیزی از کف دزد میرباید؛ و آن کس که بیهوده افسوس میخورد از مایهی خود میدزدد.
درباره وبلاگ ![]() با بارش آخرين برف زمستاني و در غروب آخرين روز بهمن ماه سال 41 در كاشان بدنيا آمدم.روزها يكي پس از ديگري گذشتند . روزهاي پر هيجان انقلاب و شگفت جنگ را نيز از نزديك تجربه كردم . الكترونيك را در دانشگاه شيراز و ارتباطات را در دانشگاه علامه طباطبايي خواندم. نزديك به 30 سال در عرصه هاي مختلف اجرايي كار كردم و اينك زندگي در كنار پدر ، مادر،همسر و دو فرزند آرامش ام مي دهد. آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]()
|